اختلاف منظر یعنی چه؟
فرض کنید دو پنجرهی خانهتان رو به یک چشم انداز باشد یعنی از هر کدام از آنها، مثلا برج معینی را ببینید. آنچه از یک پنجره می بینید با آنچه از پنجرهی دیگر میبینید متفاوت است. این تفاوت را اختلاف منظر می نامند. اگر آن برج یا هر چیز دیگر خیلی دور از خانهتان باشد این تفاوت یا اختلاف منظر کوچک است. مثلا وقتی از همان دو پنجره،کرهی ماه را ببینید این اختلاف منظر خیلی کم است و اگر ستارگان را بینید اختلاف منظر آنقدر ناچیز است که حتی با دستگاههای پیشرفته قادر به درک این تفاوت نخواهید شد. بنابراین هرچه جسم دورتر باشد اختلاف منظرش به هنگام مشاهده از دو نقطهی متمایز بیشتر است.
زاویهی اختلاف منظر یعنی چه؟
زاویهی اختلاف منظر از دیدگاه مفهومی باید زاویهی بین این دو پرتوی دید باشد ولی برای سهولت محاسبات، نصف این زاویه را بنا به قرارداد زاویهی اختلاف منظر مینامند آنگونه که در فرهنگ توصیفی اپتیک و اپتومتری آمده: « زاویهی اختلاف منظر angle of parallax نصف زاویهیی که راس آن بر جسم مورد نظر باشدو هر ضلع آن از یکی از دو نقطهی روئیت آن جسم بگذرد. نصف پارهخط متصل کنندهی دو نقطهی روئیت جسم را خط مبنا مینامند.مثلا...»در شکل بالا هر یک از دو چشمی که ترسیم کردم موقعیت چشم شما را در مشاهدهی برج نشان می دهد و نصف زاویهی بین پرتوهای دید در این دو وضعیت زاویه ی اختلاف منظر است که آن را هم در تصویر مشخص کردم. به یاری زاویهی اختلاف منظر میتوان فاصلهی جسم را از محل روئیت محاسبه کرد. دانشمندان برای آنکه بتوانند زاویهی اختلاف منظر ستارگان را با دقت قابل توجهیی اندازهگیری کنند محل مشاهده در این دو وضعیت را در دو سر قطر مدار زمین به دور خورشید انتخاب می کنند. یعنی اگر ما ستارهیی را امروز در آسمان ببینیم و شش ماه دیگر همان ستاره را از همان محل استقرار قبلی خود ببینیم مانند آن است که فاصلهی دو نقطهی روئیت ما حدود 300 میلیون کیلومتر(یعنی قطر مدار زمین حول خورشید) است و این خیلی برای دقیقتر شدن محاسبات ما مفید است.
در واقع نامحسوس بودن این زاویهی اختلاف منظر برای اجسام بسیار دور آسمانی مثل ستارگان یکی از آن دلایلی بود که باعث ناکامی اخترشناس بزرگ دوران باستان آریستارخوس یا آریستارک در اثبات نظریهی خورشید مرکزی اش شد. آریستارک حدود دو هزار سال پیش نظریهی خورشید مرکزی را به شکلی علمی مطرح کرده بود ولی متاسفانه او قادر به قانع کردن محافل علمی آن عصر که تحت تاثیر اندیشههای ارسطو بودند نشد و آنها به چند دلیل از جمله نامحسوس بودن زاویهی اختلاف منظر ستارگان، نظریهی او را نپذیرفتند. (دلیل دیگر حرکت رجعی یا حرکت بازگشتی سیارات بود که بعدا در نوشتاری دیگر به آن خواهیم پرداخت) آریستارک میگفت این خورشید نیست که به دور زمین میچرخد بلکه زمین است که به دور خورشید میچرخد و ستارگان نیز خورشیدهایی بسیار دورند. مخالفان می پرسیدند اگر واقعا زمین به دور خورشید می چرخد و ساکن نیست پس چرا وقتی ما تا این حد در فضا جابه جا میشویم اختلاف منظری در مشاهدهی ستارگان نمیبینیم آرییستارک پاسخ میداد اختلاف منظر وجود دارد ولی آن ستارگان به حدی از ما دورند که جابهجایی ما درمقایسه با فاصلهی عظیم آنها از ما ناچیز است و ما نمی توانیم اختلاف منظرشان را به همین دلیل به آسانی به دست آوریم. چه می شود کرد؟ همیشه در تاریخ کسانی بودند مثل آریستارک یا لئونارد داوینچی که بسیار فراتر از عصر خود می اندیشیدند و به همین دلیل قابل درک نبودند. باور کنید هنوز هم چنین افرادی هستند که متفاوت از دیگران میاندیشند. ولی انسانها همیشه به دنبال کسانی هستند که اعتقادات شان خیلی از باورهای شان دور نباشدو به این ترتیب بود که آنها همان اندیشههای ارسطو را دنبال کردند و حدود هزار سال در همان جهل ماندند. بد نیست یادآوری کنم که اینشتن نیز تا حدی در زمان حیات خود درک نشد. زیرا جایزهی نوبلی که به او تعلق گرفت به واسطهی اثر فتو الکتریک بود نه دو نظریهی بسیار مهمتر نسبیت خاص و نسبیت عام که نوع تفکر ما را دگرگون ساخت. در واقع اگر زمانهی اینشتن او را آنچنان که بود درک می کرد به او سه جایزهی نوبل میدادند نه یکی.
کشکول علمی سهراب ...
ما را در سایت کشکول علمی سهراب دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : homeworlda بازدید : 189 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:16